فرضیهای تازه از دانشمندان ایرانی؛ امیدی نو برای کمردردها
کمردرد، این درد شایع و آزاردهنده، سالهاست زندگی میلیونها نفر را سخت کرده است. بسیاری با شنیدن تشخیص «آسیب دیسک کمر» یا همان دیسکوپاتی، خود را در آستانه عمل جراحی میبینند یا با نگرانی، اجرای کار و فعالیتهای روزمره را رها میکنند. اما یافتههای تازهای از دانشمندان ایرانی، دریچهای نو به روی این بیماران میگشاید و امیدی تازه برای زندگی سالم، حتی با وجود یک دیسک آزرده، عرضه میکند.
این یافتهها حاصل تحقیق کامران محلوجی و دکتر علی مظاهرینژاد است که مقالهشان با عنوان
Adaptation to Neural Damage due to Discopathy throughout the History of Medicine
در شماره زمستان ۲۰۲۵ مجله Traditional and Integrative Medicine به چاپ رسیده و توجه زیادی را به خود جلب کرده است.
این تحقیقات، فرضیهای تازه و بنیادین را پیرامون «همزیستی و سازگاری اعصاب بدن با آسیبهای دیسک کمر» مطرح کردهاند که نه تنها نگاه به درمان کمردرد را متحول میکند، بلکه افقهای نوین غیرجراحی را پیش روی میلیونها مبتلا به کمردرد بازمیگذارد.
ایده اصلی فرضیه: بدن خود را بازسازی میکند
سالهاست همه ما شنیدهایم که بیرونزدگی یا آسیب به دیسک کمر، با فشار بر ریشههای عصبی، موجب دردهای شدید و گاهاً مزمن میشود. درمانهای رایج نیز اغلب بر حذف یا کاهش این فشار، آن هم عمدتاً با جراحی تمرکز دارد. اما تجربیات بیماران چیز دیگری میگوید: تعداد قابل توجهی از افراد، بدون عمل جراحی و حتی بدون بازگشت دیسک به حالت اول، ظرف چند هفته تا چند ماه زندگی عادی را دوباره تجربه میکنند و دردشان فروکش میکند. این پدیده سالها برای پزشکان هم معما بود و حالا دو پژوهشگر ایرانی، پاسخی علمی و امیدبخش به آن دادهاند.
آنان با مرور و تجزیهوتحلیل دادهها و شواهد مختلف علمی دریافتهاند:
اعصاب بدن انسان دارای توانایی شگرفی برای تطابق و سازگاری با آسیبها هستند. حتی اگر دیسک آسیبدیده ترمیم نشود یا تغییر نقشی نداشته باشد، ساختار عصبی میتواند با شرایط جدید کنار بیاید و عملکرد خود را تا میزان قابلتوجهی باز یابد و درد کاهش پیدا کند.
نوراپلاستیسیتی: انعطاف شگفتانگیز اعصاب
کلید فهم این روند در مفهوم «نوراپلاستیسیتی» یا همان انعطافپذیری عصبی نهفته است. برای مدتها تصور میشد ساختار عصبی انسان پس از کودکی ثابت میماند و برخی آسیبها، جبرانناپذیر خواهند بود؛ اما تحقیقات تازه نمایان میکند که مغز و نخاع انسان حتی در بزرگسالی میتوانند خود را بازسازی کنند، مسیرهای عصبی تازه بسازند و کارکرد نواحی آسیبدیده را تا حدی بهبود ببخشند.
محلوجی و مظاهرینژاد در مقاله خود توضیح میدهند که انعطافپذیری عصبی، ترکیبی از چند سازوکار است:
- افزایش کارایی سیناپسها: در یک مسیر عصبی آسیبدیده، ارتباطات باقیمانده کارآمدتر میشوند تا نقص جبران شود.
- جوانهزنی شاخههای جانبی آکسونها (collateral sprouting): اعصاب سالم نزدیک ناحیه آسیب میتوانند شاخههای جدید به سمت عضلات یا سلولهای فاقد عصب ارسال کنند و بخشی از عملکرد عصب از دسترفته را جبران نمایند.
- حساستر شدن مناطقی از مسیر عصبی: پس از آسیب، برخی سیناپسها واکنشپذیرتر و پاسخگوتر میشوند تا ارتباطات بهتر برقرار شود.
- فعال شدن سیناپسهای خاموش: برخی ارتباطات عصبی که پیشتر غیرفعال بودند، در شرایط آسیب فعال میشوند و به جبران کارکرد کمک میکنند.
- تولید سلولهای عصبی جدید (هرچند با محدودیت): که در برخی شرایط در نخاع و مغز رخ میدهد و به احیای راههای عصبی کمک میکند.
بدن چگونه این تطابق را محقق میکند؟
تحقیقات محلوجی و مظاهرینژاد نشان میدهد که رفتاری مانند فعالیت بدنی، ماساژ، طب سوزنی و حتی فیزیوتراپی ساده میتواند این روند سازگاری را سرعت بخشد.. بر همین اساس است که پزشکان امروزه بیماران دیسک کمر را به حرکات سبک، فیزیوتراپی و بازتوانی توصیه میکنند. آنچه جالب است اینکه، طبق آمار در صد زیادی از بیماران دچار بیرونزدگی دیسک کمر طی ۶ تا ۱۲ هفته، حتی بدون درمان خاص، به کاهش درد قابل توجه دست مییابند. این اتفاق بدون بازگشت حالت دیسک به وضعیت سالم رخ میدهد و همه چیز را به سازوکارهای عصبی بدن نسبت میدهند.
یافتهای برای بیماران: آیندهای روشن حتی با دیسک خراب!
فرضیه این دانشمندان ایرانی، آینده افراد مبتلا به دیسکوپاتی را دگرگون میکند. تصور کنید فردی که پس از شنیدن نیاز به جراحی، مضطرب و نگران تمام امور روزمرهاش بود، حالا میتواند با اتکا به تواناییهای بدنش، به شرط همراهی با ورزش، فعالیت و امید، به زندگی عادی برگردد.
حتی در مواردی که عصب قطع یا آسیب جدی دیده است، بدن تلاشی برای بازسازی اتصالات جانبی و افزایش بهرهوری ارتباطات موجود انجام میدهد. نمونه آن پدیده معروف جوانهزنی شاخههای جانبی اعصاب است که در آن، اعصاب سالم اطراف ناحیه آسیب دیده، شاخههایی به نواحی نیازمند میفرستند تا بخشی از کارکرد عصب از دست رفته را جبران کند.
چرا این فرضیه مهم است؟
اتکا به این فرضیه، علاوه بر کاهش نگرانی و ترس بیماران، تغییرات مهمی در سیر درمان ایجاد میکند:
- درمان های مهاجمانه تنها آخرین راه است، نه نخستین انتخاب.
- درمانهای غیرجراحی مثل فیزیوتراپی، فعالیت بدنی، طب سوزنی و ماساژ اعتبار علمی بیشتری مییابد.
- افراد با ضعف یا درد مزمن کمتر ناامید میشوند و با اعتماد به بدن خود، فعال میمانند.
- نقش حمایت روانی و ذهنآگاهی (mindfulness) در تحریک بازسازی عصبی پررنگتر میشود.
- تحقیقات روی راهکارهای نوین توانبخشی و حتی داروهای تحریککننده نوراپلاستیسیتی تشویق خواهد شد.
پدیدههای مشابه در عصبهای دیگر، سالهاست به چشم دیده میشوند؛ مثلاً در بیماری سکته مغزی، پس از آسیب بخشی از مغز، بیمار با ورزش و تمرین تدریجی بخشی از حرکت یا گفتار خود را بازیابی میکند. در این فرضیه اعتقاد بر این است که در واقع همین پدیده در ابعاد کوچکتر درباره دیسک کمر نیز رخ میدهد.و سیستم آسیب دیده بدن تحت شرایطی می تواند خود را بازیابی کند.
امید نو برای میلیونها ایرانی
تحقیقات محلوجی و مظاهرینژاد، پیام ساده و صریحی برای همه بیماران و خانوادههایشان دارد: بدن شما میتواند با آسیب دیسک کمر کنار بیاید. درد کمکم کاهش مییابد، حتی اگر دیسک همچنان دچار بیرونزدگی باشد. اگر این فرض صحیح باشد مداخلات مهاجمانه تنها وقتی لازم است که درد و ناتوانی شدید و غیرقابل تحمل باشد یا عوارض عصبی جدی (همچون بیاختیاری ادرار و مدفوع) دیده شود.
این یافتههای ارزشمند ایرانی، نه فقط یک فرضیه علمی بلکه نوری است بر ذهن و دل میلیونها مقامردرد که میخواهند دوباره به زندگی امیدوار شوند.
مقاله کامل این پژوهش، با عنوان
Adaptation to Neural Damage due to Discopathy throughout the History of Medicine
به قلم کامران محلوجی و دکتر علی مظاهرینژاد
در مجله Traditional and Integrative Medicine، شماره ۱۰، زمستان ۲۰۲۵ قابل دسترس است:
https://doi.org/10.18502/tim.v10i1.18228
یادمان باشد: بدن انسان توانایی شگفتانگیزی برای تطابق و بازسازی دارد. با امید، حرکت و آگاهی میتوان حتی با دیسک آسیبدیده، از زندگی لذت برد و سلامت را بازیافت.